اطلاعات جدید GTA V

اطلاعات جدید GTA V

این وبلاگ با مطالب به روز و تازه از GTA V شما را دعوت می کند.
اطلاعات جدید GTA V

اطلاعات جدید GTA V

این وبلاگ با مطالب به روز و تازه از GTA V شما را دعوت می کند.

نقد و بررسی GTA V


نقد و بررسی GTA V

بازی GTA IV دارای یکی از قوی ترین متاها در این سری و بین بازی های جهان بازی دیگر است. اما این بازی هم خالی از اشکال نبود. ضعف در روایت داستانی کامل و پایانی خوش تنها یکی از اشکالات منتقدان به این بازی بود. Liberty City دارای دنیایی بزرگ، دیوانه کننده، کاراکتر های متعدد و … بود. اما به محض اینکه شما با شخصیت بازی نیکو، به مراحل پایانی نزدیک می شدید، مراحل تاثیر گذار و جدیدی را شاهد نبودید. این موضوع باعث می شد تا منتظر DLC های بازی باشید. اما راک استار تمام وقت و هزینه خود را این بار صرف شماره ۵ بازی کرده است(بودجه بازی از بسیاری از فیلم های هالیوودی هم بیشتر بوده است). راک استار طوری شهر Los Santos و محیط اطرافش مثل کوه ها ، دریاچه ها، دهکده ها و … را طراحی کرده است که می توان نصف نقد را به این موضوعات اختصاص داد!!!


شاید این بازی به بزرگی شماره های بعدی نرسد ولی مطمئنا دارای ویژگی هایی است که تا چند سال بعد هیچ بازی‌ای در جهان بازیــ نتواند به آن دست یابد. سفرهای بلند اما سریع، دزدی، حوادث اتفاقی(!) و اکثر کارهایی که شما می توانید در دنیای امروزی انجام دهید خواسته ی یک بازیباز از بازی های open world است.-که در بازی رعایت شده است- قول داده شده است چنین ویژگی هایی در GTA Online هم باشد. GTA Onlineیی که کار خود را ابتدای ماه اکتبر و به صورت مجانی آغاز می کند. تمام این فعالیت ها-از غواصی گرفته تا چتربازی- باعث نشده است تا راک استار از ساخت دنیای بازی غافل بماند. حتما دیگر همه ی شما می دانید راک استار از عناصر واقعی در بازی با نامی جعلی استفاده می کند. از این رو شهر Los Santos الگو برداری شده از Los Angeles است. در این قسمت بازی نمایش های مربوط به هر خیابان را دارد. اتفاقات روزمره ای که هر روز به نحوی شما در گیر آن خواهید شد. از آن مهمتر راک استار آیین cynicism را هم وارد بازی کرده است. GTA 4 دارای ویژگی های واقعی چون روزنامه، اخبار و حوادث شهر که از تلویزیون پخش می شد بود. اما در این نسخه راک استار از نویسنده های طنز برای اخبار، استفاده از ویژگی های منحصر تلویزیون، شبکه های اجتماعی، نشان دادن اتفاقات خنده داری که در اینترنت می افتد، تبلیغات سی×اسی و نمایش های ….ک…. در بازی استفاده کرده است. در رادیو هم تبلیغات و خبر ها را می شنوید. جزییات در این بخش هم رعایت شده است. مثلا در رادیو به شما پیشنهاد می شود یک گوشی هوشمند جدید بخرید! خب دنیا، دنیای شماست. اگر دوست ندارید پول خرج کنید می توانید این وسایل را با کار های خلاف بدست آورید. هر چند این بخش تکراری می باشد ولی باز هم جذابیت خود را حفظ کرده است. شما در جزییات این چنینی بازی غرق می شوید. با چنین امکاناتی در ابتدای ورود به Los Santos رو به رو هستید- کاری که در نسخه قبل پس از ۳۰ ساعت بازی حاصل می شد-.
اما نبض حساس و اساسی بازی داشتن ۳ شخصیت که هر کدام زندگی خود را دارند، می توان دانست. مایکل که عاشق دزدی از بانک است. فشار همسر خوشگذران و …. اش بر وی به همراه چموش گری فرزندان باعث شده است تا هر روز بیش تر از دیروز در کارهای خلاف برای بدست آوردن پول فرو رود. اما فرانکلین کمی دوست داشتنی تر است. مخصوصا اینکه بعضی ها می گویند وی به CJ هم شباهت دارد! گنگستر جوانی که رویاهای زیادی در سر دارد. اما می رسیم به Trevor! او تقریبا تعریف جدیدی از دیوانگی را که کاراکتر وس در بازی فارکرای ۳ به نمایش گذاشت، بیان کرد. کشتن مردم بدون هیچ دلیل و لذت بردن از آن. البته در این بین شخصیت پردازی بازی هم به کمک روند خط داستانی آمده است.-هرچند ضعف هایی دارد- مایکل که برای رهایی از مشکلاتش کمی به کار های سرگرم کننده روی آورده و برای فرانکلین جوان یک استاد به حساب می آید. قبل از مراحل دزدی، شما می توانید بین هر سه کاراکتر سوییچ کنید_البته در مرحله دزدی کلا تروور گوشش به نقشه و برنامه ریزی بدهکار نیست و دیوانه بازی خودش را در می آورد- هر زمان که شما این کار را انجام دهید، با داستان های متفاوت هر کدام از سه شخصیت مواجه می شوید. حتی ممکن است در حالی که شما از یک شخصیت به دیگری سوییچ می کنید وی همراه یکی دیگر از شخصیت ها باشد! بهترین کاری که راک استار می توانست برای این مورد انجام دهد، همین امر بود. شما ۶۹ مرحله را که از طرف راک استار جانی تازه گرفته است، تجربه خواهید کرد. اما پس از این ۶۹ مرحله بازی روند طبیعی خود را دارد. همان روندی که در خط های بالاتر گفته شد. ساختن دنیای به نام لوس سانتوس! تمام کارهایی را که شما در یک زندگی واقعی انجام می دهید، تجربه کنید.

در قسمت تیر اندازی انتخاب های مختلفی در اختیار بازیباز قرار می گیرد.-هر چند نشانه گیری ضعف دارد- انتخاب تروور یا فرانکلین در این مورد بهتر است. تروور می تواند در مبارزات، مایکل را پوشش دهد. در حالی که فرانکلین از ناحیه دیگری ورق را به نفع تیم برگرداند. نقشه ها و انتخاب های متفاوتی در این قسمت وجود دارد. هر کاراکتر یک ویژگی منحصر به فرد دارد. برای نمونه، فرانکلین که دست فرمان خوبی دارد و می تواند هنگامی رانندگی زمان را آهسته کند! بهترین بخش این مورد، مراحل دزدی هستند. جایی که شما می توانید افراد دیگری را هم استخدام کرده و برای رسیدن به هدف خود نقشه ای دقیق را تنظیم کنید. سپس به جمع آوری چیزهای مورد نیاز برای شروع مرحله جذاب کنید. وظایف هر نفر کاملا تشریح شده است. هر گنگستر رفتار ویژه خود را دارد-راک استار حتی برای صداگذاری چنین شخصیت هایی از افراد حرفه ای این کار استفاده کرده است-. چون هر قسمت دیگر، این مورد هم به واقعیت خیلی نزدیک است. شاید نقطه ضعف مهم بازی را روایت نشدن بزهکاری شخصیت ها در طول داستان دانست-نگرانی که از پیش وجود داشت-. مایکل در میانسالی از زندگی زده می شود-چرا که هر چیزی که خانواده اش می خواهد را در اختیار آن ها قرار می دهد ولی هیچ محبتی را نمی بیند-. فرانکلین هم سردرگم است. هدف خاصی ندارد. اما تروور باز هم در این قسمت قوی ظاهر می شود و همان خط مشی خود را ادامه می دهد. دقیقا همان کارهای قبلی وی را در کات سین های آخر شاهد هستیم! اما مشکل تروور ass**hole بودنش است. شما در ابتدای بازی به این فکر می کنید که چگونه می خواهید با این شخصیت کنار بیایید! اما با حرکت های وی شما می توانید نوعی همدردی داشته باشید. همدردی که با صحنه های جذاب و هیجان آور همراه می شود و شاید در دل هر بازیباز این شخصیت را بهترین کاراکتر بازی کند. ضعف دیگر، کم رنگ شدن حضور این دو کاراکتر و اتفاقات زندگیشان در مرحله های پایانی داستان بازی است. می توان گفت هر دو شخصیت از یک پایان بی بهره اند!

بازی GTA به گونه ای طراحی شده است تا بتواند نشان دهنده تحقق American Dream به گونه های مختلف باشد. اما در روایت درست این آرمان شهر، بازی نتوانسته خیلی موفق باشد. فقط پول در آوردن و تبدیل به یکی از بیلیونر ها شدن هدف شماست؟ چنین تضاد هایی در بازی کامل Vice City هم دیده می شد. اما از لحاظ موفقیت بیان درست این آرمان شهر، Vice City بسیار موفق تر و پر شور تر بود. بازی GTA V نشان دهنده پوچ بودن زندگی مدرن است. بی نتیجه بودن تلاش های مایکل، تبدیل شدن فردی دیوانه به پول پرست. تروور مثال خوبی است. اگر او در ابتدا برای دیوانه بودنش می جنگید، در طی پیشرفت داستان برای دیوانه پول بودن، می جنگید! یا فرانکلین که تمام زندگی اش توسط Lamar ربوده شده بود. تمام کارهای وی فقط در جهت رسیدن و همراه بودن با Lamar بود.


چنین نقص هایی هم در بازی وجود دارد. اما GTA V به راحتی می تواند به پر فروش ترین بازی های این نسل تبدیل شود. کار های جالب و بسیار زیادی در بازی برای انجام دادن و لذت بردن وجود دارد. شما می توانید ساعت ها و ساعت ها از بازی کردن لذت ببرید. بدون هیچ خستگی.- البته از نقص روایت داستان باید چشم پوشی کرد- بزرگترین بازی که راک استار تا کنون ساخته است وهیچ ملایمتی در برابر قوانین در آن وجود ندارد! شاید این موضوع بتواند ضعف داستان را برای بعضی بازیباز ها بپوشاند.

اما برای اولین بار در این سری، بازی آزادی عمل کاملی به شما می دهد. هر طور که می خواهید جلو بروید. به کارهای فرعی بپردازید. تفریح کنید. آشوب کنید. قانون پذیر باشید یا قانون شکن! گنگستر یا یک فرد پولدار. تیپ های متفاوتی از یک شخصیت در بازی به نمایش گذاشته می شود. شاید این بازی خیلی از هنجار ها را شکسته باشد، ولی بهترین بازی بوده است که تاکون ساخته و توسط بازیباز ها تجربه شده است……

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.